محل تبلیغات شما

شهادت سرای فاریاب کرمان





زندگینامه سربازشهیدقاسم اولیایی
قاسم اولیایی فرزند،حسین درسال 1339 درخانواده مذهبیوکشاورز به دنیا آمد.دوران کودکی خودرادرروستای هورموردان ازتوابع شهرستان فاریابسپری کرد،تاکلاس سوم ابتدایی درموردان وکلاس چهارم وپنجم ابتدایی رادرهورسرکندریگذراند،درمیان اعضا خانواده ازنظراستعداد مشهور می شود ،بعدازآن به جیرفتمیرود،ودوران سه ساله راهنمایی رادراین شهرستان طی می کند،وبرای تحصیلات دبیرستانبه شهرستان سیرجان عزیمت می کند،ودورازپدرومادربه تحصیل مشغول می شودوسرانجامدرسال 1357 که مصادف باپیروزی انقلاب اسلامی بودموفق به اخذء دیپلم اقتصادمی شود؛
هنگامی که امام خمینی (ره)فرمان داده بودکهبایدمجسمه شاه ازشهرهاپایین آورده شود،درسیرجان هم مردم درمیدانی که مجسمه شاه بودجمع شده بودند تامجسمه شاه ر پایین بیاورند،راننده یک کامیون که بار گندم داشتداوطلب شده بودکه طناب مجسمه رابکشد،اما ازمردم کسی جرات نمی کرد طناب رابه مجسمهببندد چون عوامل ساواک وشهربانی دربین مردم بودند دراین میان فقط شهیدقاسم اولیاییوسردارشهیدحسین تاجیک داوطلب شدند،وطناب مجسمه رابه گردن شاه انداختند ومجسمه شاهراپایین کشیدند،بااین کارصدای تکبیرمردم آن شهردرآن میدان بلند شد،
 
با رژیم بعث عراق به خاک کشورمان قاسم به همهظواهر وتعلقات وامور دنیوی وبه همه وابستگیها پشت پامیزند،وبه سوی لشکرالله میشتابد،بلاخره این جوان رشیدکه ازکویر برخواسته بودودرخانواده مذهبی رشد کردهدرتاریخ 14\8\1360مصادفباشب تاسوعای حسینی درجبهه دهلاویه  به وسیله ترکش خمپاره به آرزو خود یعنی شهادت نائل شد،پیکرپاکمطهرش درزادگاهش واقع دربهشت اهرا هورچاه بگی به خاک سپرده شد؛
نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛شهادت سرای فاریاب کرمان shahadatsaray.mihanblog.com

          

برای شادی روح شهید صلوات


خدایا نیروئی ده تا بتوانیم رسالتی راکه بر دشمنان سنگینی می کند ادا کنیم،خدایا خودت شاهد هستی که حدود چندین هزار شهید ومعلول دراین انقلاب جان خودرا فدا کرده اند،شهیدان ازما انتظار دارند که ما راه آنها رو ادامه دهیم و حتی یک لحظه هم غفلت نکنیم،خدایا از تومی خواهیم که حتی یک لحظه ما را به خودمان وا مگذار به ما کمک کن تا راه امام حسین (ع) را پیش گیریم و انشاء الله به همین زودی چنان ضربه ای بر کافران بزنیم که نتواند از جایشان برخبزند وبه زودی نماز جماعت به امامت حضرت مهدی (عجج)ونائیبش امام خمینی در قدس خواهیم خواند،پس از همسایگان می خواهم که مرا حلال کنند و پدر مادرم توصیه می کنم،که اگرشهید شدم گریه نکنید بلکه افتخار کنید که چنین فرزندی تربیت کرده اند در عروسی پسرشان شرکت کنند،آنگاه از امت حزب الله ذره شور پا گدار می خواهم به انجام احکام اسلامی و ادامه دادن خط امام و دفاع از این الگو قرار دادن روش شهیدان بزرگی همچون بهشتی وباهنر رجائی نموده وسفارش می کنم پشت جبهه را خالی نکنند و تا آخرین نفس و آخرین ضربه ها را به پیکر استکبار جهانی ودر راس آنها شیطان بزرگ واعوان و آفتابش بزنند،درپایان وصیتم این است پدرمان می دانم که زحمتهای زیادی کشیده ای تا اینکه مرا به این حد رسانده اید هروقت به فکر من افتادید آن صحنه روز عاشورا را به خاطر بیاورید که علی اکبر و علی اصغر طفل شش ماهه به چه دردشهید شدند،وای مادر مهربانم زحمتهای زیادی برای من کشیدید تا اینکه مرا به این نعمت الهی رساندید،وناراحت نباش که من راه خوبی را انتخاب کرده ام و این راه راه حسین وار است.

و وصیتم این است به برادرانم که به حد بلوغ رسیدید راه مرا ادامه دهید نگذارید سنگر من خالی بماند ودرآخروصیتم به پدر وما در عزیزم این است هرجا صلاح می دانید مرا دفن کنید

والسلام

نویسنده:محمدامین بیدلی

آدرس وب سایت. www.shahadatsaray.mihanblog.com



قسمت از وصیت نامه شهیدکرامت شکوهی)(حسن

وصیت من به مردم شهید پروراین است که بعداز من امام شهداء راتنها نگذارید اسحله من درخاک بپوسد وبه سوی جبهه های جنگ علیه باطل روانه شوید که مبادا سنگرها خالی شوند وامام عزیزمان تنها بماند زیرا راه امام بزرگوار راه امام حسین بن علی می باشد

وصیت من باپدرومادرم این است که بعد ازشهادت من نگران نباشند وهروقت به یاد من افتادید به یاد علی اکبرامام حسین(ع)وحضرت قاسم وبه یاد آن طفل 6ماهه امام حسین باشید که دردستان پدرش تیر سه شعبه به گلوی نازنینش اصابت کردوبه شهادت رسید.پدر بزرگوارم بعدازشهادت من نگران نباشید زیرا راه ما وامام راه امام حسین بن علی(ع)می باشد

امام حسین(ع)ویارانش رفتند وشهیدشدند تا اسلام زنده ماندماهم باید برویم وشهید شویم تااسلام زنده بماند ودرپایان ازهمه مردم شهیدپرور هور خواهانم اگر بدی ازمن دیده اید مرا مورد عفو وبخشش قراردهید وازپدر بزرگوارم خواهانم هرجا که خود صلاح می داند مرا دفن نماید

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

نویسنده:محمدامین بیدلی

منبع; وب سایت شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com



شهید اسحاق تاجیک در سال 1335 در روستای دره شور ازتوابع شهرستان فاریاب چشم به دیار هستی گشود،دوران کودکی خود را درهمین روستای سپری کرد، ودوران دبستان را درمدرسه شریفی روستای مذکور وکلاس پنجم وشیشم را درمدرسه دولتی هور به پایان می رساند، ،درسن11 سالگی مادر خود را از دست می دهد وبخاطراینکه بچه بزرگ خانواده بود ودوخواهرکوچکتراز خود داشت باکاروتلاش فراوان مخارج روزمره خانواده را برعهده داشت، او درسن سالگی به خدمت سربازی اعزام می شود، وخدمتش رادر شاه آبادغرب به پایان می رساند، بعداز خدمت سربازی ازدواج نموده،که ثمره ازدواج ایشان دوفرزندپسرمی باشد،اومردی باشرف وبا دیانت وزحمتکش وازنظر شجاعت وسخاوت نمونه بود وباحقوقی که دریافت می کرد به همنوعان وبستگان به اندازه توان خود کمک مالی میکرد،علاقه زیادی به صله رحم داشت وبه بستگان خود سر میزند، وارادت قلبی خاصی نسبت سیدالشهدا داشت به طوری که هرطوری که بود خودش رابه اینگونه مراسمات میرساند، باتوجه به عشق و علاقه زیاد به خدمت به امت اسلامی ایران با رتبه جوانمردی درژاندارمری سابق پذیرفته می شود، وبعداز گذراندن دوره آمورشی بادرجه گروهبانی به پاسگاه دره شور وبعداز آن به پاسگاه گلاشکرد ودرنهایت به پاسگاه زهمکان منتقل می شود،وبا شروع جنگ تحمیلی درقاِِِِِِئله غرب کشور در دفاع از کیان اسلامی شبان روزدست از نمی شناخت وعاقبت بااینکه قرعه اعزام به جبهه درپاسگاه مذکور بنام یکی دیگرازبندگان خداوند(همکارش ) درمی آیداو از رفیقش می خواهدکه به جای اوبه جبهه برود.در نهایت داوطلبانهدر تاریخ61/4/19 با اشتیاق خود را به دشمنان دین وانسانیت رسانید وپس ازرزم بی امان بانیروهای بعثی وضد انقلابیون سرانجام درتاریخ61/4/27 در غرب کشورسنندج مرز بوکان به درجه رفیع شهادت نائل می آید،متاسفانه به علت آدرس اشتباه پیکر این شهید دوبار به استان هرمزگان انتقال داده می شود،چون شناسایی نمی شود دوباره آنرا به تهران برمیگردانند وسرانجام روز آخر که می خواستند شهید را درمنطقه بهشت زهرای تهران دفن کنند باتلاش وپیگیری بستگان روز آخرشناسایی کرده وباآمبولانس از تهران به استان کرمان وبعداز آن به زادگاهش روستا دره شورمنتقل به خاک سپرده شد؛

ازاین شهید دوفرزند بانامهای اسلام ومیثم به یادگار ماندهاست

نویسنده؛فرزندشهید


منبع؛وبلاگ شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com

برای شادی روح شهید صلوات


:دلنوشته سردارشهیدموسی یوسف زاده

الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا…

سپاس وستایش خدایی راکه مسیرهدایت وفلاح رابه ما نشان داد،با ارزانی داشتن وجود مقدس همچون امام خمینی کشورمظلوم ایران رااز چنگال طاغوتیان شیطان صفت رهایی بخشید، ونور امید را دردل های همه مستضعفان ومحرمان جهان تابانید خداراشکرمی کنم به برکت این همه نعتمها که به ملت ما عطا فرمودوشور وعشق حسین رادرقلبهایمان متجلی ساخته است،

براستی هرچه خداراشکرکنیم باز هم نتوانسته ایم حق شکروسپاس حضرتضش را بجای آوریم،وحتی اگر همه ملت ایران درتمام روزها وساعات ودقایق ولحظات شکرخدا را به جای آورند از عهده شکرش برنخواهند آمدوحال که دانستیم، نمی توانیم شکرگزارش باشیم، پس چاره نداریم که شکرگزار مخلوقش باشیم،شکرگزاروجود امام است ورزمندگان پرتوان وخداجوی سراسر ایران باشیم.ای خدای کعبه وخالق هستی برای این نعمت هایی که برما ارزانی داشته ای بیفزای، ودریچه لطف ورحمتت رابه روی این امت بپاخاسته مفتوح فرماوقلبهایمان رانوارانی تر وقدمهایمان را استوارتروچشمهایمان رابصیرتروعقل هایمان راسلیم تر ودلهایمان را مهربانتر بگردان، خداوندا مارا همان آتی منظور بفرما که زمینه ساز حکومت مهدی آل محمد(ص)می باشند،ودولت ماراهمان دولتی محسوب فرما که تا ظهور صاحب امان(عجج)تداوم خواهد یافت،پروردگارا سپاه وبسیج وارتش مارا برقدرتی بیشتر ارزانی عنایت فرما وآنها را درخدمت امام عادل برای محو استکبار وبرچیدن نظام طاغوتیان قراربده،وسلاح آنهابرنده تر،وخشم وغظبشان را افزون تر بفرما،پروردگارا شهدای مارا با سرورشان امام حسین(ع)محشور فرما وبر خانواده آنهاصبر واجر عنایت فرما،واسرای ما ازچنگال رژیم ظالم حاکم برعراق آزاد فرما واز مفقود دین ما خبری به خانواده اشان برسان وبرخدمتگزاران صدیق جمهوری اسلامی توفیق بشتر ازاین عطا فرما،خداوندا مسلمان را درهمه جای زمین وجبهه های آزادبخش وهمه آزادیخواهان جهان راه درمسیر ظلم زدائی موفق وموید بفرما؛

نویسنده:محمدامین بیدلی

منبع:شهادت سرای فاریاب کرمان

آدرس وب سایت:

www.shahadatsaray.mihanblog.com


فرازی از وصیت نامه شهید امیر تاجیک شیر

به نام الله آنکه همه چیز از اوست

زندگی ام از اوست؛ وزنده برای اویم.به نام اوگر از اویم وبودنم از اوست؛ رفتنم از اوست ویادم از اوست, جانم اوست ومعشوقم اوست،, معبودم اوست، ومقصودم اوست، امیدم اوست وسلام به شهدای اسلام به خصوص شهدای جنگ تحمیلی وخانواده شهداءو امت شهید پرور ایران.

می خواهم راهی را انتخاب کنم وبروم که یاران مهدی (عج) به ان لبیک گفته اند.

خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم با این کوله بار سنگین از گناه

اسلام علیکم یا ابا عبدا. الحسین»

خدایا برای چهارمین بار،وصیت نامه ام راتعویض می کنم.چهار سال است از جنگ تحمیلی می گذرد ودر این مدّت طولانی که در جنگ شرکت کرده ام شهادت را نصیبم نکردی البته شکی نیست که تا به حال لیاقت شهادت را نداشته ام ودر این مدت بهترین دوستان ونور چشمانم در کنارم به شهادت رسیدند.

خدایا به من کمک کن که لیاقت شهادت در راهت را پیدا کنم و باز با خجالت وشرمندگی این آخرین وصیت نامه ای باشد که می نویسم.

این جانب هدفم از رفتن به جبهه این بوده است که خدمتی به اسلام وبعد به فرموده امام لبیک گفته؛که می فرماید: مسئله اصلی جنگ است. خدایا به من کمک کن که دراین دانشگاه بزرگ علم وادب اسلامی موفق شومکه جز این چیزی نمی خواهم وشما ای برادران پیام من به عنوان یک شهید این است که قدر این نعمت الهی را بدانید(امام عزیزمان) همه به فرمان این بزرگوار باشید ودر راه راست حرکت کنید؛

واز خون شهیدانی که هدفشان پیروزی اسلام بود دفاع کنید.

از شما می خواهم که مرا حلال کنید. مرتبأخدا را یاد کنید وشکر بگویید ونگذارید دشمنان اسلام خوشحال شوند .4/11/64 »

والسلام

نویسنده :محمدامین بیدلی

آدرس وب سایت:www.shahadatsaray.mihanblog.com



خاطره ازهمسرشهیدحسین تاجیک

به خاطرکارحسین ازارومیه رفتیم سیرجان،شرایط برام خیلی سخت بود،ازیه طرف آب وهواغیرقابل تحمل بود، وازطرفی زندگی باصاحب خانه بداخلاق، یه روز دیگه طاقتم طاق شدوگفتم؛(زندگی تواین شرایط خیلی برام سخت شده،)حسین هم سریع رفت یه خونه باموقعیت بهتراجاره کرد،دوماه ازرفتنمون به خونه دوم نگذشته بود.که فهمیدماجاره ای که واسه این خونه می ده ازحقوق ماهیانه اش بشتره بهش گفتم؛خواهش میکنم بریم یه خونه دیگه نمی خوام بشترازاین اذیت بشی.گفت ؛نمی خوام همسری که تموم قوم وخویشش رو ول کرده وبه خاطرمن به یه زندگی ساده تن داده وازشهرخودش دورشده روناراحت ببینم؛


خاطره ازبرادرشهید
حسین پنج سال از من بزرگتر بود،او بسیارآرام وحرف گوش کن بود، هیچ وقت باعث ناراحتی پدرومادر نمی شود، پدرم می گوید یک بار وقتی حسین کوچک بود،یکی ازدوستانش موقع بازی سر او را شکست .اوپسربازیگوشی بود، که حسین راموقع بازی خیلی اذیت می کرد،پدرم باناراحتی ازخانه بیرون رفت وبا آن پسردعوا کرده بود،بعدازآن هم پدرومادر او که ازاقواممان بودند ، دیده وازآنها خواسته بودکه مواظب پسرشان باشند،پدرم به حسین گفته بود؛(تومگر زورت به او نمی رسد؟وقتی اوتورا می زند توهم اورابزن،)حسین جواب داده بود؛(بابااوپسربدزبانی است وحرفهای زشتی می زند،برای همین موقع دعوامن کوتاه می آِیم وکنارمیکشم تااین حرفهای رانشنوم؛


خاطره از هم رزم شهید حسین تاجیک

حوالی ساعت 10یا11 بود که از طریق بلندگو گردان 415 کربلا فراخوان میدان صبحگاه دادند،حسین تاجیک آمد،سلامونگاهی کردباگریهاز زحمات رزمندگان در مرحله اول کربلای 5تشکرد کرد.گردانی که بیش از200نفر بودوقتی حسین دید خیلی از عزیزان شهید شده اند وعده کمی باقی مانده است لحضه ای نتوانست صحبت کند واعلام کرد؛رزمندگان آمادهشوید همین امروز باید برگردیم چند نفر از کسانی که حسین روی آنها حساب بازکرده بود وامید حسین بودند در مرحله اول ازجنگ برگشتند وفرار کرده بودندخجالت کشیدند که حسینرا ببیند ودرچادرماندند،حسین باصدای گفت :می دانم شما در مقرگردان هستی والان خجالت می کشید،مرادراین مرحله تنها گذاشتیدولی به خدا سوگند روی پل صراط جلوی شمارامی گیرم دست به پیراهنش گرفت وگفت:خدایاتورابه سر بریده امام حسین(ع) قسمت می دهم همین گونه که با لباس پر از خاک از عملیات آمدم باهمینلباس های خاکی به عملیاتبرگردم وشهادت نصیبم گردان. بارزمندگان وداع کرد وفردای آن روز شهد شیرین شهادت را چشید.

راوی:حاج صفدر شکوهی

باتشکر ازآقای ابوذرامیری که این خاطره را برای وب سایت شهادت سرای فاریاب کرمان فرستادند

منبع؛شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com





نامه سردارشهیدصیادشیرازی به خانواده شهیداولیایی
پدر،مادرقاسم عزیز ما،فرزندشما یکی ازشجاعترین سربازانی بود که همه مآموریتها را بطورداوطلب وشجاعانه پذیرا میشود، قاسم ضمن اینکه سرباز واحدهوابرد بود. یکی ازبهترین برادران وسربازان من بودکه درفقدانش اشک ریختم امیدوارم خداوند سبحان به شماصبروبه مانیروئی غیبی عنایت کند که درمقابل خون شهیدان عزیزمان درمقابل شمابازماندگان شرمندهوخجل نباشیم، قاسم نه تنهاعزیزمابودکه یکی ازافتخارات مابوداوسربازامام زمان بود،قاسم باوجودی که سنش کم بود ولی شعور کافی وازاراده استواربرخوردار بود،شجاعت اودرمیان هم رزمانش زبانزده بود،
پدر،برادر،وخواهران قاسم مطمئن باشیدوپیش امام زمان دعا کنید وبرای سربازان جبهه قرآن دعا کنید،ماراه قاسم را ادامه میدهیم ونمیگذاریم که خون این همه شهید پایمال شود،انشاء الله بزودی پرچم لااله الاالله رادرهمه جهان به اهتزاز درمیاوریم، قاسم فقط ازشما نبود،قاسم قرآن بود،قاسم جبهه بودکه فرماندهش مهدی صاحب امان بود،قاسم عزیزی بود که روزشهادتش که خودم اورادرسوسنگرد دیدم جنازعزیزش گویای یک اراده استواربودقیافه مردانه مصمم اوهنوز درجلوچشمم خودنمائی میکند،فرزند شما درجبهه دهلاویه باترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت رسید؛وهمه دوستانش رادرغم وتاثرعمیق فروبردولی بدانید وآگاه باشید که خداوند سبحان میفرماید؛(وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ)اگرمعاد راقبول داریدقاسم زنده است وازخدایش روزی میگیرد؛دوست میداشتم پدرویایکی ازنزدیکان قاسم راببینم ودستش راببوسم ولس میسر نشدلازم دانستم به شمانه به عنوان قدردانی یاتسلی خاطر بلکه به خاطرمعرفی پسرتان به خودتان که چگونه بود،وچگونه زیست، وچگونه به شهادت رسید.این نامه رابنویسم درخاتمه خواستاردعای شما هستم وبرای همه سربازان قرآن دعا کنیدوشماامتحان خودراخوب بدهید که قاسم باب امتحان شما گرددویاگردید؛
سربازجانبازخمینی عزیز صیادشیرازی
نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛وب سایت شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com



فرازی از وصیت نامه شهیدغلامرضابهبودی

بار خدایا خودت فرمودی ای اهل ایمان واسلام از خواب بستر برخیزید وبادشمنان خود پیكار كنید ،خدایا نه به زور ونه با ستیزه ،دین تو را پذیرفتم ،ونه كسی در دفاع دین تو بر بالین من آمده و مرا به این راه وادار كرده ،بلكه خدایا از سخنان خودت بهره گرفتم وبه سوی دفاع از دین تو بادشمنان پر محنت انگیز دین تو به پا خواستم ،آمدم كه به دشمنان نشان دهم كه هیچ گاه نمیتوانیدبر دین خدا كه ایمان درآن هست

نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛ وب سایت شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com

برای شادی روح شهید صلوات


فرازی از وصیت نامه شهیدکرامت تاجیک

ای حسین (ع) درود خدا و رسولش بر تو باد که مرا لایق دانستی تا در جوار سربازانت به دفاع از اسلام و ناموس خود و کشورم بپردازم و مرا همچون سرباز آماده عزم بخدمت فرا خواندی تا در این لحظه حساس که ابر قدرتهاو رژیم بعث صدام پلید که چنگ و دندان خود را برای حمله به آب و خاک وطنم ایران عزیز تیز کرده با آنها به مقابله بپردازم ای خدای مهربان از تو می خواهم که علاقه دنیا را از من بگیری و روح بلندم را که عاشق شهادت است از این قفس تنگ رهایی بخش و خداوندا تیرهای دشمن زبون بر تنم سرد کن و چون من عاشق حسینم و به ندای رهبر آزاده ام لبیک گفته .

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشقثـبـت اســت بـر جـریـده عــالــم دوام مـا

سپاس خداوندی که اول عمرمان را انقلاب وسط عمرمان را جهاد و پایان عمرمان را شهادت قرار داد.

نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛ وب سایت شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com

روحش شادیادش گرامی باد




خلاصه ای از وصیت نامه شهیدمحمدتاجیک رضا

خدایا تو شاهدی و از درون من آگاهی که من از مرگ نمی ترسم از دنیا می ترسم از چگونگی اعمالم و از هواهای نفسانی که شاید باعث جدایی بین ما با شد ترس من از مردن نیست از چگونه مردن است که نکند آخرین لحظات عمرم را نیز آلوده به گناه و معصیت باشم خدایا این عزت برای من کافی است که تو پروردگار من هستی و این بزرگترین افتخار من است که عبد و بنده تو باشم تو انچنان هستی که من دوست دارم پس ای خدای من مرا آن چنان کن که تو دوست داری . مادرم شرمنده ام که به خاطر سرعت عملی که لازم است نمی توانم برای خدا حافظی و شاید آخرین دیدار به پیش تو بیایم و خدا شاهد است دلم همان طوری که برای شهات پرپر می زند برای محبت و نوازش تو تشنه است؛مادرم حالا که کاروان روستایمان از خون سرخ لاله های پرپر طغیان کرده و گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهرم بوی شهادت گرفته اند ماندن را گناه می دانم . حالا که رهبرم فریاد (هل من ناصر ینصرنی )را سر داده اند پس باید رفت باید از میان آتش و گلوله گذشت باید برای احیاءاسلام عزیز خون داد جان داد و باید شتابان رفت تا از قافله عقب نمامیم ,اگر در این راه قدم گذاشته ام از کمال وفاداری به رهبرم بوده و به قران قسم به خون شهداءقسم که هرگز به رهبر عزیزم بی وفا نبوده ام از بستگان و دوستان می خواهم که خط امام را رها نسازند که همانا در پوچی و گمراهی محض گرفتار می شوند .حزب حزب الله همیشه بیدار باشد همانطور که تا کنون بوده وقدرت خود را از دست ندهد همانگونه که نخواهد بود زیرا لشکر امام زمان همه جا هستند و خداوند به همه برادران پاسدار و بسیج و جهاد توفیق سعادت بدهد ودر اخر از جوانان عزیز می خواهم که ما را در رختخواب ذلت ببرند زیرا که علی اکبر امام حسین و قاسم ابن حسن در میدان جنگ به شهادت رسیده اند و اگر به هر طریقی باعث رنجش و ناراحتی افرادی یا فردی شده ام میخواهم که مرا عفو کند .

نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com

برای شادی روح شهید صلوات


وصیت نامه شهیدمختارتاجیک

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
مپندارید آنهاکه درراه خداکشته می شوند،مرده اند، بلکه زنده اند درنزدخداروزی می خورند؛
بنام آن خدائی که نام او راحت روح است. پیغام اومفتاح فتوح است وذکراومرحم دل مجروح است، ومهراوبلانشینان را کشتی نوح است؛ درود برحسین بن علی یکه تاز میدان جهاد وشهادت واسوه شهادت وشجاعت،ودرود بریاران صدیقش که چون پروانه بردورشمع گرد حسین جمع شدند وعاشقانه سوختند، وبا درود بررهبرکبیرانقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی وبا درود تمام شهیدان راه حق وآزادی چندکلمه ای به عنوان وصیت نامه می نویسم؛
اول ازهرچیزباید بگویم که اگرون نبودند،تاچندین سال دیگرامریکا وابرقدرتها برگرده ماسوار می شدند.ازما به عنوان یک برده استفاده می کردند،پس قدر ون را بدانید به هرقیمتی که شده ازآنان پشتیبانی کنید، تامی توانید ازارگانهای انقلابی پشتیبانی کنید،چون ضد انقلاب میخواهد شما را ازیکدیگرجداکند، تنها چیزی که شما را به پیروزمی رساندحفظ وحدت بودن وهمت است، پس دست از تفرقه وجدایی بردارید،دراین زمان که زمان جنگ است ممکن است درجامعه کمبودهایی وجود داشته باشد،پس ازاین کمبودها ناراحت نشوید که خداوند درهرلحظه شمارا آزمایش می کند،
امت گرامی به فرموده های امام خمینی عزیزگوش فرا دهید،که پیروزی شما دراطاعت ازفرموده های این مردکبیر است،به مجالس عمومی وخصوصامجالس دعاوقرآن توجه زیادبکنید وهمیشه امام را دعا کنید، پدرومادرعزیزم می دانم که سخت است ولی اگرمن کشته شدم ازشما می خواهم که برای من گریه نکنید.چون اگرخدا قبول کند شهید هستم وکسی شهیدمی شودتازه اول زندگی خودراشروع کرده وآنهم درنزدخدا
پدرومادر عزیزمن درزندگی شما خیلی زجر رسانده ام مرا ببخشیدوازشما می خواهم که برای من ازتمام دوستان وخویشان وآشنایان رضایت طلب کنید وخوهران وبرادران عزیز ازتمام شما می خواهم که مرا ببخشید خواهران عزیزمادر را دلداری دهید واورا مانند کوه محکم کنید؛والسلام مختارتاجیک63/2/26
نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛وب سایت شهادت سرای فاریاب

www.shahadatsaray.mihanblog.com


شادی روح شهید صلوات

گل خوشبوی ما کاکام رضا بود
همه امید ما بعداز خدا کاکام رضا بود
گلی که میداد بوی پدر کاکام رضا بود
زبعد از توهمه کارم رضا بود
گلی گم گشته ما کاکام رضا بود
که دائما فکرما کاکام رضا بود
همیشه افتخار ما کاکام رضا بود
گل گلبانگ این خانه کاکام رضا بود
که در دوران جنگ شیر خدا بود
همیشه عازم جبهه رضا بود
سندبر در جانباز رضا بود
نداشت هیچ ادعا راضی رضا ربود
ولی افسوس که گشت ازما جدا تنها رضا بود
یقین لطف خدا برای جدایی راضی خدا بود

       وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ
بنابراین جنگ برای از بین بردن فتنه وآشوب است. 
در اسلام هم در حالت جنگ وهم در صلح تخریب آتش افروزی واستفاده از زور وبستن آب بر دشمن  را حرام نموده است، وهمچنین کشتن ن وکودکان را نیز منع نموده، وعلاوه برآن هاولو اینکه دشمنان پر کینه مسلمین بوده باید با مدارا ونیکی رفتار کنید، ما برای گرفتن شهرها وگرفتن اموال به جبهه نیامده ایم، بلکه برای زنده نگه داشتن اسلام وریشه کن کردن فتنه وظلم به جبهه آمده ایم، وچه بکشیم وچه کشته شویم پیروزیم. 
تنهاوصیت من به امت مسلمان ایران این است که نگذارید آقا تنها بماند، ونگذارید سلاح ما به زمین بیفتد که این وصیت هرشهید است، ازهمگی برادران می خواهم که مرا عف نمایند، 
پدر ومادر مهربان ورنج کشیده می خواهم که مرا حلال نمایند، هرکاری درحق آنها کرده ام به اندازه یک شبانه رو که آنها زحمت کشیده اند نمی ارزد. در لحظات آخر طلب عفو می نمایم،

نویسنده:محمدامین بیدلی
منبع:شهادت سرای فاریاب کرمان.                                  
www.shahadatsaray.mihanblog.com 

پاسدارشهیدایرج صوغانی درسال 1347در روستای گلاشکرد از توابع شهرستان فاریاب  در خانواده مذهبی وکشاورز به دنیا آمد،باتوجه به خشکسالی در روستا گلاشکرد به فاریاب عزیمت نمود،وتحصیلات خودرا در فاریاب ادامه داد، ودر حین تحصیل کمک حال خانواده در امورکشاورزی نیز بود، شهید به نقل قول دوستانش، فرد زیرک مومن مهربان بود، اودرسال 1365 مدرسه را ترک نمود، برای دفاع از مرزهای ایران وانقلاب  به جبهه اعزام شد ، دریک از عملیات ها از ناحیه سر وکتف مجروح گردید، اما45 روز مرخصی نتوانست او را درخانه نگه دارد وبا شنیدن خبر گرفتن  فاو توسط رژیم بعث عراق به جبهه رفت. شهید ایرج صوغانی درسال67 به عضویت نیرویی زمینی 41 ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد، وسرانجام در عملیات تک شلمچه درمورخ 67/3/4 براثر اثابت ترکش بر پیشانی به درجه رفیع شهادت نائل شد، پیکره شهید برای همیشه در سنگرهای داغ خونین شلمچه جا ماند،


منبع؛شهادت سرای فاریاب کرمان
www.shahadatsaray.com 


نامه سردارسپهبدشهیدصیادشیرازی به خانواده شهیداولیایی
پدر،مادرقاسم عزیز ما،فرزندشما یکی ازشجاعترین سربازانی بود که همه مآموریتها را بطورداوطلب وشجاعانه پذیرا میشود، قاسم ضمن اینکه سرباز واحدهوابرد بود. یکی ازبهترین برادران وسربازان من بودکه درفقدانش اشک ریختم امیدوارم خداوند سبحان به شماصبروبه مانیروئی غیبی عنایت کند که درمقابل خون شهیدان عزیزمان درمقابل شمابازماندگان شرمندهوخجل نباشیم، قاسم نه تنهاعزیزمابودکه یکی ازافتخارات مابوداوسربازامام زمان بود،قاسم باوجودی که سنش کم بود ولی شعور کافی وازاراده استواربرخوردار بود،شجاعت اودرمیان هم رزمانش زبانزده بود،
پدر،برادر،وخواهران قاسم مطمئن باشیدوپیش امام زمان دعا کنید وبرای سربازان جبهه قرآن دعا کنید،ماراه قاسم را ادامه میدهیم ونمیگذاریم که خون این همه شهید پایمال شود،انشاء الله بزودی پرچم لااله الاالله رادرهمه جهان به اهتزاز درمیاوریم، قاسم فقط ازشما نبود،قاسم قرآن بود،قاسم جبهه بودکه فرماندهش مهدی صاحب امان بود،قاسم عزیزی بود که روزشهادتش که خودم اورادرسوسنگرد دیدم جنازعزیزش گویای یک اراده استواربودقیافه مردانه مصمم اوهنوز درجلوچشمم خودنمائی میکند،فرزند شما درجبهه دهلاویه باترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت رسید؛وهمه دوستانش رادرغم وتاثرعمیق فروبردولی بدانید وآگاه باشید که خداوند سبحان میفرماید؛(وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ)اگرمعاد راقبول داریدقاسم زنده است وازخدایش روزی میگیرد؛دوست میداشتم پدرویایکی ازنزدیکان قاسم راببینم ودستش راببوسم ولس میسر نشدلازم دانستم به شمانه به عنوان قدردانی یاتسلی خاطر بلکه به خاطرمعرفی پسرتان به خودتان که چگونه بود،وچگونه زیست، وچگونه به شهادت رسید.این نامه رابنویسم درخاتمه خواستاردعای شما هستم وبرای همه سربازان قرآن دعا کنیدوشماامتحان خودراخوب بدهید که قاسم باب امتحان شما گرددویاگردید؛
سربازجانبازخمینی عزیز صیادشیرازی
نویسنده؛محمدامین بیدلی
منبع؛وب سایت شهادت سرای فاریاب کرمان

www.shahadatsaray.mihanblog.com





شهرستان فاریابیکی ازشهرستان های جنوبی استان کرماناست.که مرکزاین شهرستان شهرفاریابمی باشد،این شهرستان قبلابخشی ازشهرستان کهنوج دراستان کرمان بوده،که درسال1389به شهرستان ارتقـاءیافت. جمعیتاین شهرستان طبق سرشماری نفوس ومسکن درسال 1390برابراست با417\34نفر ومساحت آن2564کیلومترمربع می باشد
برادران وخواهران ما بادست وپایی زخمی با لب تشنه باگرمای شدید، شلمچه زیر تانکها رژیم بعث عراق رفتیم، قدر نظام انقلاب ولایت وپرچم شهداء را بدانید که فردای قیامت شرمنده شهداء نشوید. 
 سعی کنید امانت دارخوبی باشید،ومادر عزیزم میدانم با سختی‌های وکسالتهای زیادی از رودخانه آب وهیزم برای گرم کردن خانه می آوردی زحمت کشیدی انشاء الله فردا قیامت نزد بی بی فاطمه زهرا(س) جبران خواهدشد، پنج شنبه ها حتما برسر جایم برو وگریه نکن وهمیشه بیاد فاطمه زهرا(س) خودت را تسکین بده.

نویسنده :محمدامین بیدلی
منبع:شهادت سرای فاریاب کرمان


آخرین جستجو ها

ورزشی پوکه معدنی سبکبار قروه 09182100012 وبلاگ دبیران شیمی منطقه 9 شهر تهران brochinmumli torturili دیزل ژنراتور کامینز امام خامنه ای: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلا cithureter داستان های اشلی بهترین دخمر جهان به همراه سه نفر دیگه | طراحی سایت | طراحی وب سایت | طراحی سایت حرفه ای | بهینه سازی سایت | طراحی | سئو | طراحی سایت بازرگانی |